پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219Securing Culture: Macro Strategies in Cultural Managementامنیت فرهنگ و راهبردهای کلان آن در حوزة مدیریت فرهنگی125702FAفاطمه براتلواستادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20120815The present article entertains the concept of security in the field of cultural management. That is, first the concept of security is considered in two combined theoretical approaches, cultural and security. Then, the two approaches are combined in an analytical approach. At last the strategies of securing culture in Iran are discussed. In this regard identity is the main concept that is interwoven with securing culture because it is necessary for individuals to distinguish ourselves from others. This distinction can apply to differences between nations, ethnic, groups, etc. therefore; having secure feeling of identity is related to how the culture in general seems secure. This view of security stems from the management of culture in general and securing culture in particular. The present article provides a framework for studying securing culture by presenting strategies necessary in management of planning in cultural affairsبا توجه به این واقعیت که همة علوم و معارف بشری همواره برداشتی کلی از مفهوم امنیت دارند، موضوع این مقاله بحث دربارة مفهوم امنیت در حوزة مدیریت فرهنگی است. از این رو ابتدا مفهوم امنیتِ فرهنگ، با رویکردی ترکیبی و استفاده از نظریههای فرهنگی و نظریههای امنیتی، بررسی و سپس روابط و نسبتهای میان فرهنگ، هویت، و امنیت با رویکردی تحلیلی تبیین شده است و درنهایت به یک سؤال اصلی، مبنیبر اینکه راهبردهای امنیتِ فرهنگ در ایران کدام است؟ پاسخ داده شده است.
ناامنی یک تولید فرهنگی است، زیرا با مفاهیم فرهنگی جامعه و هویت گره خورده است. بهعلاوه هویت برای بقا و امنیت خود نیازمند تفاوت و تمایز است. بنابراین، «هویت ما ـ هویت دیگری» در گفتمان ژئوپلیتیک فرهنگی میتواند تحلیلی از احساس ناامنی ارائه دهد. البته این بیان هم در درون خردهفرهنگها و هم در میان فرهنگها قابل طرح و پردازش است و بدینترتیب نقش منابع فرهنگی در گفتمانهای امنیتی آشکار میشود. بر اساس چنین نگرشی مقالة حاضر، به منظور تدوین راهبردهای کلان فرهنگی، چهارچوبی را برای استفاده در رشتة تخصصی مدیریت و برنامهریزی امور فرهنگی پیشنهاد کرده استhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_702_67edb2af821ddb9de2f1f8efec8b5f6e.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219The Causes of Scarcity of Collective Memories of Iran-Iraq’s War in Informal Gatherings in Tehranعلل کمبود تبادل خاطرات جنگ ایران و عراق
در محافل غیر رسمی شهر تهران2753703FAمحمدرضا جوادی یگانهدانشیار دانشگاه تهرانفاطمه قنبریانJournal Article20120702
War is one of the most important historic identity-making events in each nation's life after the end of which people strive for keeping its memories. The plurality and variety of narrators and their different viewpoints make several different narrations about war in a way that one can see the realistic image of war by only putting all these narrations.
Yet, government men-with all facilities they possess-try to give a homogeneous, smooth story of war. In this process however, social reactions play a restricting role and consequently the government cannot develop the realistic image of war. As a result what becomes important in balancing the government narration, is local narration of ordinary people Yet, what can be seen in this field is just passiveness and immobility. The theoretical framework of this thesis refers to Halbwachs and Ricoure’s thoughts on collective memory and frameworks of remembrance and forgetting and its method is qualitative method and grounded theory Findings of this research suggest that some factors such as giving additional privilege, blaming soldiers for present problems of society, considering war as a sacred matter, avoiding show offs, indifference of the audience to the phenomenon of "war", feeling uncomfortable when talking of war and lack of such talks in unofficial gatherings account for this shortage of war memories talks in these gatherings
جنگ از مهمترین وقفههای تاریخی هویتساز در حیات هر ملت است که جوامع، پس از پایانیافتنش، درصدد حفظ یاد و خاطرات آن برمیآیند. تنوع و تکثر راویان جنگ و دیدگاههای متفاوت آنها روایات متعددی را رقم میزند که فقط در صورت کنار هم قراردادن آنها میتوان به تصویری واقعی از جنگِ رخداده نزدیک شد؛ با این حال روایت رسمی دولتی، با استفاده از امکاناتی که دراختیار دارد، در پی ارائة تصویری یکدست و همگون از جنگ است و بازتابهای اجتماعی روایات عاملی محدودکننده میشوند، به طوری که دولت دیگر قادر به ترسیم چهرة واقعی جنگ نخواهد بود. از اینرو پویایی روایات خُرد مردمی در بیان خاطرات جنگ، برای تعدیل روایت رسمی، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ اگرچه آنچه در ایران در زمینة خاطرات جنگ مشاهده میشود بیشتر رکود و انفعال است.
پژوهش حاضر از نظریات هالبواکس استفاده کرده است، بهویژه در زمینة «بازگوکردن» خاطرات شخصی که اولین حلقة ارتباط میان خاطرة شخصی و خاطرة جمعی است و «تبادل خاطرات» که برای شکلدادن به حافظة تاریخی افرادی که در جنگ حضور نداشتهاند، الزامی مینماید. این پژوهش همچنین از آرای ریکور در خصوص ضرورت ارتباط بین نسلی برای پیوند خاطرة فردی و جمعی و آسیبهای خاطره در محافل غیر رسمی، که بعضاً باعث کمبود خاطره در این محافل میشود، بهره گرفته است؛ با این حال، با نظر به مختصات بومی جنگ ایران و عراق و زمینههای اجتماعی خاص جامعة ایرانی، توضیح پیچیدگی این مسئله صرفاً با استفاده از این نظریهها ممکن نیست؛ از این رو برای کشف علل اختصاصی کمبود تبادل خاطرات در محافل غیر رسمی روش کیفی و مصاحبههای عمیق به کار گرفته شده و فقط در مرحلة تحلیل یافتهها از پیشینة نظری موجود جهت، چهارچوب ارجاعی مورد استناد، استفاده شده است.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون امتیازهای دادهشده به رزمندگان، فرافکنی مشکلات فضای سیاسی موجود به رزمندگان، ایجاد هالة قدسی پیرامون جنگ، پرهیز از ریا، بیانگیزگی مخاطبان نسبت به موضوع جنگ، دردناکی صحبت از جنگ، و درنهایت کمبود گفتوگو در محافل غیر رسمی از اصلیترین علل کمبود تبادل خاطره در این محافل استhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_703_2ec27364b0af267b4941c5c6aa2dc0e7.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219The Prevalence of Interpretive Experiences (Personal Prayer, Bibliomancy, True Dream, Honesty Penny, and Evil Eye)
of Cognitive Perceptions in Classes of Kashan’s Peopleزمینهیابی تجارب تفسیری (دعا، استخاره، رؤیای صادقه، لقمة حلال، چشمزخم) از دریافتهای معرفتی در اقشار مردم کاشان5578704FAحسن حیدریاستادیار گروه ادیان، دانشگاه کاشانفریبرز صدیقی ارفعی صدیقی ارفعیاستادیار گروه روانشناسی، دانشگاه کاشانمرجان عسکری بابادیکارشناس ارشد فلسفه، دانشگاه کاشانJournal Article20120817
Friedrich Schleiermacher used the term "Religious Experience" in the West, for the next time in the eighteenth century. This term includes so many different types of religious experiences (Quasi-sensory Experiences, Revelatory Experiences, Regenerative Experiences, Mystical experiences, Numinous Experiences, Interpretive Experiences). Interpretive Experiences Is an experience that someone interprets an event due to his religious faith, and understands & explains an event according to his religious point of view. Common interpretive experiences among Shiites of Iran includes: personal prayer, Bibliomancy, True Dream, Honesty Penny, and Evil Eye.
This paper aims understanding the types of religiosity and religious experiences of Shiites of Iran and affection of Interpretive experiences in their social and personal lives.
The paper explains the theoretical foundations of religious experience, and studies ground, species & believing of Kashan’s people in personal prayer, Bibliomancy, True Dream, Honesty Penny, and Evil Eye.
Some interesting findings of this research on 400 people: The women have more believing in personal prayer & true dreams but the difference in opinion between men and women is not seen in Bibliomancy, Honesty Penny. Also there is an inverse relationship between higher levels of education and believing in mentioned beliefs
اصطلاح تجربۀ دینی را نخستین بار شلایر ماخر، در قرن هجدهم، در غرب بهکار برد. این اصطلاح انواع مختلف تجربههای دینی (تجربۀ شبه حسی، تجربۀ وحیانی، تجربۀ احیاگر، تجربۀ عرفانی، تجربۀ ربانی یا قدسی، و تجربۀ تفسیری) را فرا میگیرد. تجربۀ تفسیری تجربهای است که دینیبودن آن به واسطۀ برداشت دینی از رویدادی است که شخص صاحب تجربه بر اثر اعتقادات دینی خود به آن میرسد و پس از روبهروشدن با آن، آن را با چهارچوب شناختی دینی خود تفسیر و تبیین میکند.
تجارب تفسیری رایج میان شیعیان ایران شامل دعای شخصی، استخاره، رؤیای صادقه، پیامدهای لقمۀ حلال، و چشمزخم میشود. هدف این جستار شناخت انواع دینداری و تجارب دینی شیعیان ایران و بررسی تأثیر تجربۀ تفسیری در حیات اجتماعی و فردی آنهاست.
این مقاله ضمن تبیین مبانی نظری تجربههای دینی، به بررسی زمینهها، گونهها، و میزان باور و پایبندی مردم کاشان به دعا، استخاره، رؤیای صادقه، و چشمزخم پرداخته است. نتایج این تحقیق، با نمونۀ آماری 362 نفر، نشان داد که زنان از بین تجارب مذکور به دعا و رؤیای صادقه بیشتر از مردان اعتقاد دارند، ولی اعتقاد زنان و مردان به استخاره و لقمۀ حلال تفاوتی با هم ندارد. همچنین بین بالارفتن تحصیلات و باورهای مذکور رابطۀ معکوسی برقرار استhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_704_16b9fea149230acb8fb628f56faea5eb.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219A Sociological Study of Relationships between Familial Factors and Women’s Delinquency in Tehranمطالعة جامعهشناختی تأثیر وضعیت خانوادگی
در بزهکاری زنان در تهران
(جامعة آماری: زنان مجرم زندان اوین در دهة 1380)7999705FAفریبا زمانیکارشناس ارشد جامعهشناسی، توسعه و برنامهریزی، کارشناس مسئول پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوریJournal Article20120804
Investigations about criminal women indicated %90 of them were dissatisfied of familial relationships. Furthermore, Females benefit material resources and leisure time less than Men. The main question is: "Is there a relationship between women's familial factors (family condition, social surroundings, and leisure time) and delinquency? This study is a descriptive research and its method is survey. This Research studied women in Ewin prison and welfare office in Tehran province in 1380’s. In this study, the sample included 104 respondents that are chosen by stratified random sampling. Advanced statistical methods such as correlation coefficient and regression are used to analyze data. Results of the study show that there is a significant positive relationship between familial factors and delinquency
در تحقیقی که در خصوص مجرمان زن در تهران انجام گرفت، مشاهده شد که 90 درصد مجرمان از زندگی خانوادگی خود احساس نارضایتی میکردند. علاوه بر این، زنان در مقایسه با مردان منابع مادی و فرهنگی و فضاهای فراغتی کمتری داشتند.
در این تحقیق، 104 نفر از زنان مجرم زندان اوین بهمنزلة جامعة آماری انتخاب شدهاند و هدف کلی این پژوهش شناخت شرایط و خصوصیات اجتماعی و خانوادگی زنان بزهکار تهران با تأکید بر سه شاخص کلیِ خانواده، محیط اجتماعی، و اوقات فراغت است.
این مطالعه با روش توصیفی ـ تبیینی انجام شده است و برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مراجعه به اسناد و مدارک، پرسشنامه، و همچنین مصاحبه و برای تحلیل و پردازش اطلاعات نیز از نرمافزار spss و از روش آماری ضریب همبستگی استفاده شده است.
نتیجة تحقیق نشان داد که بین وضعیت خانوادگی زنان و بزهکاری آنان ارتباط مستقیم و معناداری برقرار استhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_705_655ba68460c6a452c3ee0f8a03fcfeab.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219The Desired Pattern for IRI Broadcasting to Suggest a Modelالگوی مطلوب نظام رادیو تلویزیونی در ایران
و ارائة مدل پیشنهادی101122706FAفؤاد صادقیJournal Article20120810
Requirement of a good model of broadcasting as the most effective and important media in today's world is one of our necessities.
In this study, based on Islamic principles, the Constitution and the ideas of Imam Khomeini and other Islamic Revolution theorists, set of desirable characteristics of a media model will be defined at first and then based on these features, this model is proposed for realizing the pattern.
The current exclusive broadcasting system is not desirable from the perspective of the Islamic Revolution and effectively supplying the political, security and cultural needs of the country; moreover, the pluralism of visual – aural media is required.
In this research, the history of studies about desired structure of broadcasting in Islamic Republic will be assessed at first; then, given to the current systems in other countries especially in seven selected ones and given to cultural, political, religious and legal characteristics of the regime, features of proposed model for Islamic Republic will be realized by interview with 14 former officials and experts in the field of desired broadcasting system. The proposed model for fulfilling the desired media system in Iran will be offered based on these interviews
نیاز به الگوی مطلوب رادیو تلویزیونی بهمنزلة مؤثرترین و مهمترین رسانه در دنیای امروز یکی از ضرورتهای کشور است که با توجه به خلأ موجود بر اساس مفاهیم و معیارهای مندرج در منابع اسلامی، قانون اساسی، و همچنین آرا و اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی و نظریهپردازان انقلاب اسلامی نخست، ویژگیهای الگوی رسانهای مطلوب تعیین و سپس، بر اساس این ویژگیها مدلی برای تحقق الگوی مذکور پیشنهاد شده است؛ بر اساس این بررسی، نظام انحصاری رادیو تلویزیونی فعلی از منظر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، کارامدی و تأمین نیازهای جامعه، و همچنین مصالح سیاسی و امنیتی و فرهنگی کشور مطلوب نبوده و تکثر رسانهای در حوزة رسانههای دیداری ـ شنیداری مورد نیاز است.
در این مقاله نخست پیشینة مباحث مربوط به ساختار مطلوب رادیو تلویزیونی در جمهوری اسلامی بررسی شده است و سپس با توجه به نظامهای رایج در سایر کشورهای جهان، به ویژه هفت کشور منتخب، و با توجه به خصوصیات فرهنگی، سیاسی، دینی، و قانونی نظام جمهوری اسلامی ویژگیهای مدل پیشنهادی برای جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبهکردن با چهارده تن از مقامات سابق و فعلی نظام و خبرگان نظام مطلوب رادیو تلویزیونی مشخص شده و بر اساس آن مدلی برای تحقق الگوی مطلوب نظام رسانهای در ایران پیشنهاد شده استhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_706_dc157ee1a05f7721cc7d2435d99b445a.pdfپژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04683220130219Factors Leading to the Development of Feeling Unfair Treatment among Government Functionaries in Tehranعوامل مؤثر در شکلگیری احساس اجحاف
در میان کارمندان دولت123156707FAسیدبیوک محمدیدانشیار پژوهشکدة علوم اجتماعی، پِژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20120907
The present article is to investigate the development and presence of feeling of being unfairly treated among the government functionaries in Tehran. Since this is a sensitive subject and both of those who treat others unfairly and those who are treated so, refrain from being known, the qualitative method is employed to conduct the research. The research is taken place in greater Tehran using conceptual sampling. After organizing the data and categorizing them the following results are obtained: The factors leading to the development of being unfairly treated are mainly two: intentional and unintentional. The unintentional factors leading to the development of such feeling are of four kinds:
The factors stemming from the <em>insensitivity of the system to the varied circumstance</em> leading to rigidity <em>and/or being too sensitive</em> to the circumstances to be cumbersome.
<em>Discriminatory conditions</em> that lead to development of being unfairly treated which can be stemming from <em>work and/or structural condition</em>.
<em>Inconsistent implementation of rules</em> because of irregularities which at times even with the intention to help.
<em>Irresponsible statements</em> made by men in the high positions leading to the increment of expectations among workers
به منظور کشف و درک عوامل ایجادکنندۀ احساس اجحاف در میان کارمندان دولت به طرح تحقیقی حاضر پرداخته شد. به سبب حساسیت و ناشناختهبودن موضوع و اینکه بهنظر میرسید گردآوری اطلاعات درخور اعتماد به صورت تحقیق سنتی و کمّی امکانپذیر نباشد تحقیق به روش کیفی انجام شد. به این ترتیب، روش نمونهگیری، از کارمندان دولت در سطح تهران، مفهومی و شیوة گردآوری اطلاعات عمدتاً مصاحبه و تا حدی مشاهده بود. پس از تجزیه و تحلیل و مقولهبندی و مفهومپردازیهای لازم نتایجی بدینشرح بهدست آمد. مشخص شد که عوامل ایجادکنندة احساس اجحاف یا آگاهانه و عمدی است، که در آن عالماً و عامداً در حق افراد در سازمان اجحاف میشود، و یا ناآگاهانه و غیر عمدی است که آن عوامل به چهار دستهاند: 1. عوامل ناشی از ناهوشمندی سیستم که مواردی را شامل میشود که سیستم حساسیت کافی نسبت به تنوع شرایط ندارد و خود به دو گونه تقسیم میشود: الف) انعطافناپذیری بیش از حد؛ ب) انعطافپذیری قوانین؛ 2. شرایط تبعیضآمیز ناخواسته که مواردی را شامل میشود که تبعیضهایی به دلایل شرایط کاری یا شرایط ساختاری رخ میدهند که الزاماً عمدی نیست؛ 3. اجرای نامنظم قوانین و اعمال ملاحظات که مواردی را شامل میشود که به دلیل انسجامنداشتن در اعمال و اجرای قوانین رخ میدهند این مورد گاهی برای کمک و یا از روی خیرخواهی انجام میشود؛ و<br /> 4. رفتارها و گفتارهای غیر مسئولانة مدیران که مواردی را شامل میشود که مدیران ناخواسته و نادانسته کارهایی میکنند یا حرفهایی میزنند که توقع ایجاد میکند، ولی نمیتوانند آنها را برآورد کنندhttps://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_707_b6d77af2e8b4472824610a93b97c05b1.pdf