هادی زندسلیمی؛ همایون مرادخانی؛ سیاوش قلی پور
چکیده
هدف این پژوهش بررسی نقش علایق برسازنده شناخت در کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه است. برای تحقق این هدف با استفاده از روش کیفی و با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای کتابهای درسی پرداختیم. در این پژوهش نقد به دو صورت انجام می گیرد. 1- نقد درون متنی 2- نقد برون متنی. نقد برون متنی، براساس الگوهایی است که چارچوب نظری- در این جا نظریه ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی نقش علایق برسازنده شناخت در کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه است. برای تحقق این هدف با استفاده از روش کیفی و با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای کتابهای درسی پرداختیم. در این پژوهش نقد به دو صورت انجام می گیرد. 1- نقد درون متنی 2- نقد برون متنی. نقد برون متنی، براساس الگوهایی است که چارچوب نظری- در این جا نظریه هابرماس درباره شناخت و نقش علایق در برساخت آن - در اختیار ما قرار می دهد نقد درون متنی نیز، معطوف به تحلیل انسجام درونی متن است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، رویکرد و علاقه جدیدی در کتاب های درسی وجود دارد که بر اساس آن تلاش شده علم جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این علاقه هر چند شامل ترکیبی خاص از علایق سهگانه مطرح شده توسط هابرماس است ولی اساساً ذیل هیچ یک از این علایق قرار نمی گیرد و می توان آن را «علاقه به بومی سازی» نام نهاد. عناصرتشکیل دهنده این علاقه جدید، عبارتند از 1- عناصری از جامعه شناسی غربی رایج 2- عناصری از عرفان ، فلسفه و الهیات و 3 - عناصری از هویت ملی یا همان ناسیونالیسم ایرانی.