انسان¬گرایان (Humanists) اروپایی در دورة رنسانس با رویگردانی از حاکمیت استبدادی ارباب کلیسا در قرون وسطا به مطالعه و بازخوانی آموزههای یونان باستان همت گماشتند و در یک فرایند تجدید حیات و نوزایی، عصر طلایی اسطورههای باستانی یونان را مبنای حرکت تکاملی خود به سوی رشد و پیشرفت انسانمدارانه قرار دادند. مردان دورة رنسانس معتقد بودند ...
بیشتر
انسان¬گرایان (Humanists) اروپایی در دورة رنسانس با رویگردانی از حاکمیت استبدادی ارباب کلیسا در قرون وسطا به مطالعه و بازخوانی آموزههای یونان باستان همت گماشتند و در یک فرایند تجدید حیات و نوزایی، عصر طلایی اسطورههای باستانی یونان را مبنای حرکت تکاملی خود به سوی رشد و پیشرفت انسانمدارانه قرار دادند. مردان دورة رنسانس معتقد بودند حاکمیت زورمدارانة ارباب کلیسا در عصر میانه موجب انقیاد کورکورانه و در نتیجه مانع رشد استعدادهای مختلف شهروندان اروپایی شده است و لذا با اعراض از استبداد قرون وسطایی به ریشهیابی توانایی¬های انسان غربی در اجداد یونانیاش پرداختند و اسطورههای قبل از میلاد را بهعنوان اولین میراث انسان غربی مورد توجه قرار دادند. مقالة حاضر درصدد است برخی شاخصههای جامعة مدرن غربی را که برآمده از ارزش¬های مطرح شده در رنسانس اروپا بود به سمت میراثهای اسطورهای یونان باستان ردیابی نماید شاخصههای مزبور عبارتاند از: مردمشناسی، جامعهشناسی، سیاست، شهرنشینی و اروپا محوری.