سمیه توحیدلو؛ علیرضا ذاکری
چکیده
مسئله اصلی این مقاله مطالعه تعارضات درونی در سیاستگذاریهای فرهنگی در حوزه سبک زندگی در ایران پس از انقلاب است. این مسئله به کمک تحلیل محتوای برنامههای توسعه پس از انقلاب انجام شده است. مطالعه نتایج سیاستگذاری برنامههای توسعه نشان میدهد که «بیتوجهی به واقعیت جامعه» و «فقدان انسجام» را دو ویژگی اصلی این برنامههاست. ...
بیشتر
مسئله اصلی این مقاله مطالعه تعارضات درونی در سیاستگذاریهای فرهنگی در حوزه سبک زندگی در ایران پس از انقلاب است. این مسئله به کمک تحلیل محتوای برنامههای توسعه پس از انقلاب انجام شده است. مطالعه نتایج سیاستگذاری برنامههای توسعه نشان میدهد که «بیتوجهی به واقعیت جامعه» و «فقدان انسجام» را دو ویژگی اصلی این برنامههاست. این برنامهها همواره سرشتی «آرمانگرایانه» داشتهاند و بدون توجه به تحولات واقعی جامعه، معطوف به تحقق نظام ارزشی سیاستگذار بودهاند. در نتیجه همواره بخش مهمی از جامعه را نادیده گرفته و آنها را طرد کرده و علیه آنها سیاستگذاری کردهاند و به همان میزان با موفقیت کمتری روبهرو شدهاند. از سویی این برنامهها همواره از «فقدان انسجام» رنج میبردهاند. سرشت دوگانه حاکمیت، تنشی پایدار را در برنامهها نهادینه کرده که فقط در برنامه پنجم شاهد ناپدید شدن کامل آن هستیم. از سویی بیتوجهی به تاثیر و تاثرات دو میدان اقتصاد و فرهنگ بر روی یکدیگر سبب شده است که نتایج سیاستهای تعدیل اقتصادی یعنی رواج مصرفگرایی، تجمل، فساد گسترده در خصوصیسازی و شکلگیری طبقات صاحبسرمایهی نزدیک به حاکمیت که از سبک زندگی متفاوت از سبک زندگی و ارزشهای مطلوب حاکمیت برخوردار بودهاند، به طور مداوم سیاستهای مطلوب سیاستگذار حوزه فرهنگ را نقض کنند.