هدف تحقیق حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله­ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه­ی زبان است. لذا، از رویکرد کیفی، روش نمونه­گیری گلوله­برفی، مصاحبه­های نیمه­ساخت­یافته و عمیق با 17 نفر استفاده شد. مصاحبه­ها با روش تحلیل تماتیک، تحلیل گردیدند. براساس یافته­ها، تعلق و پایبندی، بازاندیشی و بازتعریف زبان (لَکی)، در بین نسل اول و دوم و نیز بین زنان و مردان مهاجر یکسان نیست که شرایط متفاوت جامعه­پذیری، نقش مهمی در آن دارد؛ برخلاف جامعه­ مبدأ، جامعه­ی میزبان بخش مهمی از هویت­یابی و فرهنگپذیری را به­عهده­ی فرد گذاشته که علاوه بر تفاوت­های فردی، تفاوت نسلی را در شکل­دهی به هویت برجسته می­کند. بدین­ترتیب با گذشت زمان و جایگزینی نسل­ها، هویت فرهنگی تازه­ای شکل گرفته که از مسیر زبان می­گذرد. اکنون نوعی راهبرد یکپارچه­سازی (هویت پیوندی) اساس فرایند فرهنگپذیری مهاجرین است و با توجه به ویژگی سیال هویت، ممکن است در آینده جای خود را به مفهوم راهبردیِ همگونی فرهنگی بدهد.