پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321Left Discourse in Iran: Global Ideas in Iranian Contextگفتمان چپ اولیه در ایران: اندیشههای جهانی در بستر ایرانی723132FAعلیرضا تاجداریدکترای جامعهشناسی و استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیحسن سراییاستاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20101126The purpose of this article is to identify main characteristics of left discourse in texts of socialist and Marxist groups in Iran. Present article suggests a theoretical approach in which interactions between internal and external elements, such as articulation of global and Iranian elements, are considered crucial to understand Iranian society. This approach has been used to understand left discourse in Iran. Socialist ideas mainly came to Iran from Russia by political or revolutionary parties. These ideas were absorbed by Iran society and articulated with local elements. Finally, a hybrid left discourse developed in Iran that was articulated from both global socialist ideas and Iranian elements.این مقاله به بررسی محتوا و ویژگیهای اصلی گفتمان چپ در متون گروههای سوسیالیستی و مارکسیستی اولیه، مثل اجتماعیون عامیون و حزب دمکرات ایران در انقلاب مشروطه، میپردازد تا مشخص شود عناصر اصلی مورد تأکید در این گفتمان چه چیزهایی هستند. مقاله حاضر رویکردی را پیشنهاد میکند که طبق آن توجه به تعامل عناصر درونی و بیرونی، به ویژه ادغام و ترکیب آنها، جهت فهم جامعه ایران اساسی تلقی میشود. طبق این رویکرد برای شناخت جامعه ایران لازم است به تعامل عناصر درونی و بیرونی در سطح جوامع تأثیرپذیری همچون ایران توجه شود. برای فهم گفتمان چپ اولیه از این رویکرد استفاده شده است. با استنتاج از این رویکرد، میتوان گفت به احتمال زیاد گفتمان چپ اولیه ترکیبی از عناصر درونی و بیرونی (ایرانی و جهانی) است. گفتمان چپ اساساً از خارج وارد ایران شد و کالایی وارداتی محسوب میشود، اما این اندیشه و گفتمان پس از ورود به ایران در تعامل با عناصر محلی و ایرانی قرار گرفته و به صورت پدیدهای تحولیافته و دورگه در ایران ظاهر شد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321Law and Order in Social Sciences and Management and Their Relevance to Administration of Iran During Qajar Period."منزلت «قانون» و «نظم» در نظریههای علوم اجتماعی و مدیریت و پیشینة آن در ادارة امور ایران عصر قاجار3566133FAحمید تنکابنیدکترای مدیریت دولتی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20101208Law and order is considered as the basis of administration, and its implementation as the criterion of evaluation. The prevalence of law and respect for it has been a touchstone in western countries even during the age of absolutism. Such orientation provided a favorable background for lawfulness in various realms in those regions. While in Iran because of the presence of dictatorial regimes, and ruling upon personal whims along with the lack of law and any respect for it, lawlessness prevailed. That in turn was translated into patterns of evading law in administration and ruling the country in general. This spirit set in the past which prevailed with full vigor during the Qajar period, even the constitutional revolution was not able to shake its foundation.نظم و قاعده ورزی - به مثابه یکی از ارکان امور مدیریت و سازمان - در اساس مولود و محصول «قانون» به عنوان، مهمترین محک سنجش امور و پدیدههای جاری جوامع، و قانون باوری است. در جوامع اروپایی، وجود قوانین و رویههای حقوقی، حتی در دورههای تاریخی حاکمیت سلطنت مطلقه، موجد پدید آمدن و غلبة روح قانونمداری در اکثر جنبههای حیات زندگی و همچنین در عرصة مطالعات و نظریههای علمی در حوزههای گوناگون و ازجمله علوم اجتماعی و مدیریت گردید. حال آنکه در ایران، به دلیل وجود حکومتهای استبدادی و خودکامه پادشاهی و فقدان «قانون»، همواره روحیه و عادت قانون گریزی و قانون ستیزی، در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی، به ویژه در اداره عمومی و کارکرد نظام دیوان سالاری، وجه غالب امور جاری جامعه گردید. روحیهای که در دورة قاجار و پس از آن تداوم و تشدید یافت و حتی پدیدة انقلاب مشروطیت هم قادر به تحول بنیادین در آن نگردید. در واقع پرسش اصلی آنست که با توجه به اهمیت قانون و نظم در آرای دانشمندان حوزة علوم اجتماعی و مدیریت و ادارة امور، وضعیت قانونمداری و پیشینة آن در نظامات اداری دورة قاجار به چه نحو بوده است؟ در اثر حاضر کوشش شده است با بهرهگیری از روش ساختمندگرا – که کنش و ساختار را توأمان مداخلهگر در تبیین علمی پدیدههای اجتماعی میشمارد – به پرسش پراهمیت یاد شده پاسخ داده شود.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321Application of Non Formal Education in Citizenship Education
(Case Study: Tehran Municipality Urban Planning & Research Center)بررسی کاربرد آموزش غیر رسمی در آموزش شهروندی
(مطالعه موردی: مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران)4571134FAنازیلا خطیبزنجانیمدرس دانشگاه پیامنورمهران فرجاللهیدانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه پیامنورمحمدرضا سرمدیعضو هیئت علمی دانشگاه پیامنورJournal Article20101220Today, Non formal education as an effective solution is a way for achieving citizenship education. This study investigated use of non formal education in citizenship education and its effect on promoting knowledge and awareness of staffs in 1389.
This quasi-experimental study is based on a pre-test/post-test plan for one group. The statistical community 200 staffs with a sample size of 57 voluntary people from the permanent employees of this center. Data were gathered from samples at two stages. Staffs were educated with traditional education. The data-gathering instrument was a questionnaire. The data gathered were analyzed through SPSS V.11 software.
The pre-test/post-test respectively was 9.53 and 13.98. Findings showed that the primary level of knowledge of verbal communication in staffs were significantly low. Also, a dependent T test showed a significant mean difference in pre and post tests` values (sig=0.001 < alpha= 0.05). So, because of the effectiveness of this method in learning, we can recommend it in other public and private centers for designing and delivering verbal communication and other topics of non formal and citizenship education.آموزش غیررسمی به عنوان راهکاری موثر قادر است همتی مضاعف در راه رسیدن به آموزش شهروندی باشد. این تحقیق با هدف بررسی کاربرد آموزش غیررسمی در آموزش شهروندی و تأثیر آن بر ارتقای سطح دانش و آگاهی کارکنان مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران سال 1389 انجام گرفته است.
این پژوهش یک تحقیق کاربردی-توسعهای از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون تک گروهی میباشد. جامعه آماری کارکنان مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (200 نفر) و نمونه آماری 57 نفر از کارکنان رسمی داوطلب بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق ساخته بود. همچنین دوره به شکل حضوری برگزار گردید. دادهها در دو مرحله جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS v.11 تجزیه و تحلیل گردید.
میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون افراد پس از محاسبه به ترتیب 53/9 و 98/13 بود. یافتهها نشان داد که سطح دانش اولیه کارکنان درباره مهارتهای ارتباط شفاهی که از مهمترین مهارتهای ارتباطی است، پایین میباشد. بعلاوه آزمون آماری تی وابسته نشان داد که آموزش غیررسمی در این افراد کاملاً اثربخش بوده است (sig=0 که از آلفای 05/0 کوچکتر است). لذا با توجه به اثربخشی این روش در آموزش غیررسمی، میتوان از آن به عنوان یک روش موثر در دیگر مراکز دولتی و خصوصی جهت برگزاری دورههای مهارت ارتباط موثر و دیگر برنامههای آموزش غیررسمی و شهروندی استفاده نمود.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321The Impact of Media on Young People's Feelings of Social Lifeتأثیر استفاده از رسانهها بر احساس جوانان نسبت به حیات اجتماعی73105135FAغلامرضا خوشفراستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه گلستانسیدمحمود عقیلیاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانمجید دنکودانشآموخته کارشناسی ارشد پژوهش اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهنمجید الیاسیدانشآموخته کارشناسی ارشد پژوهش اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی تهرانJournal Article20101202The present research project seeks to investigate the relationship between media use and the youths' feelings with regard to social life; media use (kind, amount, and content of media) and its relation with the youths' feelings regarding their surrounding world. The employed methodology was survey and the subjects included all the youngsters (aged 15 -29) living in Gorgan city, Golestan, Iran. The selected sample included some 400 people who had been chosen randomly. The measurement tool in this research was SLF scale, designed by Carl, F., Shoucler to measure feelings with regard to social life; a researcher made questionnaire was also employed to measure amount of media use and other variables.
The results of the study show that there is a negative relationship between kind of media use by the youths and their feelings; meaning that the higher modern media use priority, the more negative their feelings with regard to social life; it was also recognized that the political, historical, entertaining, sports,… contents of the media are different from the youths' feelings with regard to social life. The results also indicated that there is not any significant difference between the youngsters' media use and their feelings regarding social life.این تحقیق به ارزیابی نقش رسانهها در تکوین و تغییر احساسات جوانان نسبت به حیات اجتماعی میپردازد. به این معنا که نوع و میزان استفاده از رسانهها تا چه اندازه بر احساسات جوانان درباره دنیای پیرامونشان وجهانی که در آن زندگی میکنند نقش دارند. هدف اصلی تحقیق، شناخت نقش رسانهها در تغییرات احساسات جوانان نسبت به حیات اجتماعی میباشد. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری آن کلیه جوانان (15 الی 29 ساله) ساکن شهر گرگان بودهاند؛ و حجم نمونه 400 نفر تعیین شده، که بر اساس چارچوب نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصل از دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که نوع استفاده از رسانهها با احساسات جوانان نسبت به حیات اجتماعی رابطه معنیداری دارد؛ به طوری که هرچه اولویت نوع استفاده جوانان از رسانههای مدرن بیشتر باشد، احساس آنها نسبت به حیات اجتماعی منفیتر میشود. همچنین بررسی رابطه میزان مصرف رسانهای با احساسات جوانان نسبت به حیات اجتماعی نشان داد که میزان استفاده از رسانهها با احساس جوانان نسبت به حیات اجتماعی رابطه معنیداری وجود ندارد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321.ویژگیهای دانشگاه تمدنساز105122136FAسید ابوتراب سیاهپوشمربی گروه علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و فوق لیسانس علوم اداری و بازرگانیJournal Article20110119.در منابع گوناگون، واژة تمدن یا شهر آیینی را، آراسته شدن به آداب و ادب مردم جامعة با فرهنگ تعریف کردهاند. دانشگاه به عنوان مکانی فراگیر برای تفکر و تعقل، وظیفه و نقش تعامل با کل جامعه را به لحاظ فرهنگی و تعلیم و تربیت عهدهدار است. اکنون در دنیا از این مکان به عنوان «شهر خرد» یاد کردهاند؛ و لذا اگر جایی برای آن در ضروریات تأسیس تمدنی، قائل باشیم، باید واجد ویژگیهایی بدین قرار باشد. استقلال و نقد قدرت، انضباط، آراستگی به اخلاق و عقل و خرد، مبارزه با جهل فکری و معرفتی جامعه، ترویج پژوهشهای علمی و بنیادی، طرد مقررات فرسوده و تدوین ضوابط و تشکیلات پویا و نوین، ارتباط با قطبهای علمی و بینالمللی، دوری از کشمکشهای سیاسی و فرقهای.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321Redefinition the Dual Identity of Iranian Armenians in Context of Globalization
Study of Armenians in Tehran Neighborhood Vahidiyehباز تعریف هویت دوگانه ارامنه ایرانی در بستر جهانی شدن:
مطالعه ارامنه محله وحیدیه تهران123157137FAسید احمد عسکریکارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه دانشگاه تهران و سردبیر ماهنامه تخصصی چیلان انجمن تولید کنندگان فولاد ایرانسعیده زاد قناریکارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه دانشگاه تهرانعلی قاسمی اردهانیدانشجوی دکتری جمعیتشناسی دانشگاه تهران و هیئت علمی دانشگاه پیامنورJournal Article20110102In this paper tries to study the place of Iranian Armenians identity as a minority of two different identity trends; "national identity environment " and " religious and ethnic identity environment through the process of globalization. In this case it has been assumed that the Armenians due to national affiliations as the "Armenian Iranians" and religious affiliations that link them to the Christians Global community can be appropriated to bring up the role of diverse elements of local and global identity.
The results show that the Iranian Armenians prior to keep their Iranian nationality first then ethnic identity in the globalization process, besides they are trying to maintain and highlight their religious and ethnic identity in the real world, and redefine specific identity of the Armenian through capabilities of virtual environment.در این مقاله سعی شده تا جایگاه هویتی ارامنه ایرانی به عنوان اقلیتی که از دو ساحت متمایز هویتی یعنی «فضای هویتی ملی» و «فضای هویتی قومی و مذهبی» بهرهمند است، در فرآیند جهانی شدن مورد بررسی قرار گیرد. در این رابطه فرض بر این بوده است که ارمنیان به واسطه تعلقات ملی که آنان را به مثابه «ایرانیان ارمنی» به تصویر میکشد و نیز تعلقات مذهبی که آنان را در پیوند با جامعه جهانی مسیحیان قرار میدهد، میتوانند بستری مناسب برای طرح نقش عناصر هویتی متکثر محلی و جهانی باشند.
نتایج نشان میدهد ارامنه ایران طی روند جهانی شدن در ذیل اینکه هویت ایرانی خود را بر هویت قومیشان مقدم میدانند، علاوه بر اینکه در فضای واقعی میکوشند تا هویت قومی- مذهبی خود را حفظ و برجسته نمایند، از قابلیتهای فضای مجازی نیز در جهت باز تعریف هویت خاص ارمنی خود بهره میگیرند.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-04681220110321Ideological Science : Consequences and Defectsایدئولوژیک شدن علم؛ پیامدها و آسیبها159182138FAامیر قدسیدانشجوی دکتری مهندسی فرهنگی دانشگاه امام حسین (ع)Journal Article20110107The term ideology was used for the first time by the French philosopher " Destutt de Tracy " in 1796 to mean knowing the ideas , but this term due to its high level of descriptive capacity was quickly welcomed by other philosophers and politicians and was interpreted and utilized with different and contradictory aspects.
The negative aspect refer to the false belief and the positive aspect emphasizes the ideology as a means of creating responsibility and identity .The combination of this term with the term science incorporates a vaster meaning based on the idea and proposals of thinkers and the ideological aspect of science scrutinizes the different forms of association and prospect of ideology and its consequences.
Some consider this association as hideous and others refer to as natural and essential .the present essay tries to survey the different aspects of the ideological science and its consequences and effects based on emphasizing the social-cultural pathology and the negative aspects of the ideological function.
The method of the research is based on the library resources and content analysis .زندگی مدرن دارای مبانی متافیزیکی مهمی برای خود است که این مبانی ابعاد مختلف حیات دنیوی بشر مدرن را مدیریت میکنند. اهمیت مبانی مذکور در آن است که آنها نحوه نگرش انسان جدید به کل نظام هستی، اعم از خدا، خودش و جهان، را تعیین کرده و لذا با محوریت انسان همه حقایق را فهم و تفسیر میکنند.
نتیجه محوریت انسان و سپس معطوف شدن همه توجه به تأمین نیازهای دنیوی باعث افراط او در استفاده از مواهب خدادادی در طبیعت، و غفلت از حقایق غیرمادی و معنوی میشود که این دو امر از بحرانهای اساسی انسان در جهان مدرن است.
در حل بحران زندگی مدرن، به نظر میرسد نقش دین، بالاخص ادیان الهی، بر عوامل و مؤلفههای دیگر مقدم باشد؛ زیرا دین قادر است پاسخ پرسشهایی که انسان مدرن از طریق علم و متافیزیک مدرن نتوانست پاسخ آنها را بیابد به انسان گوشزد کند.
با توجه به نقش مذکور دین و نیز اهمیت علم و نگرش متافیزیکی در حل بحران انسان مدرن، میتوان به اهمیت نقش علم دینی در این زمینه توجه داشت؛ زیرا علم دینی، در اینجا، نظام معرفتی دربارة جهان طبیعت و نیز ماوراء طبیعت است که آموزههای دین در شکل دهی متغیرهای تأثیر گذار آن، دارای نقش و تأثیر مهمی است که به واسطه همین کلیتِ علم، بالاخص کاربردهای آن را، رنگ و جهت دینی داده و از بروز نتایج سکولار و ضد دین جلوگیری میکند.