پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220The status of human knowledge and intrests in sociological books at the senior level of Iranian high schoolنقش علایق برسازندهی شناخت در کتب جامعهشناسی دوره دوم متوسطه122494110.30465/scs.2020.4941FAهادی زندسلیمیکارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی، دانشگاه رازیهمایون مرادخانیاستادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه رازیسیاوش قلی پوراستادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه رازیJournal Article20190103 The purpose of this study is to investigate "the status of human knowledge and interests" in sociology books at the senior level of Iranian high school. To this end, we use qualitative method and critical approach to analyzing the contents of textbooks. In this research, the review is done in two ways: first internal criticism and second external textual criticism. External textual criticism is based on the models that theoretical framework gives us which includes experimental-theoretical model, interactional-hermeneutic model, and critical-emancipation model. With this adaptation, we want to com to an understanding that how human interests and its relative knowledge are introduced in these books. Internal criticism is based on text data analysis. In conclusion, we find out that there is a new approach and interest in textbooks that on which, attempt is made to evaluate sociology. This kind of interest involves none of interests proposed in Habermas models. It con be called "localization of sociology". This new interest has its own special components. Its elements are1) some principles of western sociology in social science 2) elements of Islamic mysticism, philosophy, and theology and 3) elements of national identity nationalism. هدف این پژوهش بررسی نقش علایق برسازنده شناخت در کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه است. برای تحقق این هدف با استفاده از روش کیفی و با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای کتابهای درسی پرداختیم. در این پژوهش نقد به دو صورت انجام می گیرد. 1- نقد درون متنی 2- نقد برون متنی. نقد برون متنی، براساس الگوهایی است که چارچوب نظری- در این جا نظریه هابرماس درباره شناخت و نقش علایق در برساخت آن - در اختیار ما قرار می دهد نقد درون متنی نیز، معطوف به تحلیل انسجام درونی متن است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، رویکرد و علاقه جدیدی در کتاب های درسی وجود دارد که بر اساس آن تلاش شده علم جامعه شناسی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. این علاقه هر چند شامل ترکیبی خاص از علایق سهگانه مطرح شده توسط هابرماس است ولی اساساً ذیل هیچ یک از این علایق قرار نمی گیرد و می توان آن را «علاقه به بومی سازی» نام نهاد. عناصرتشکیل دهنده این علاقه جدید، عبارتند از 1- عناصری از جامعه شناسی غربی رایج 2- عناصری از عرفان ، فلسفه و الهیات و 3 - عناصری از هویت ملی یا همان ناسیونالیسم ایرانی.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220An Analysis of the New Social Movements on the Basis of Frankfurt Schoolتحلیل جنبشهای اجتماعی نوین بر اساس مکتب فرانکفورت2345494210.30465/scs.2020.4942FAعبداله قنبرلودانشیار گروه روابط بینالملل در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20190522The new social movements (NSMs) are important phenomena that have been studying within the different fields of social sciences. Criticizing the established order and modernity's identity issues are some main features of NSMs. They create deep links between economic and cultural matters. From this viewpoint, NSMs are important subjects of researches drawing from critical theory. This article deals with the roots and roles of NSMs from the perspective of critical theory. It argues that NSMs are outcomes of persistent dominance relations under modernity and capitalism, while trying to eliminate the new mechanisms of exploitation and oppression.جنبشهای اجتماعی نوین یکی از مهمترین پدیدههایی هستند که در شاخههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی در مورد آنها مطالعه و پژوهش صورت میگیرد. انتقاد از نظم اقتصادی موجود و مسائل هویتی مدرنیته از مهمترین وجوه شباهتی هستند که بسیاری از جنبشهای نوین را به هم پیوند میدهند. آنها مبین پیوند عمیق بین اقتصاد و فرهنگ هستند. از این زاویه، جنبشهای مذکور پیوند عمیقی با تئوری انتقادی پیدا میکنند. مقاله حاضر به تحلیل ریشه و نقش جنبشهای اجتماعی نوین بر پایه مکتب فرانکفورت میپردازد. مقاله استدلال میکند که از نگاه این مکتب، جنبشهای اجتماعی نوین محصول تداوم روابط سلطه در مدرنیته و بالاخص سرمایهداری متأخر بوده و رسالت اصلیاش رفع سازوکارهای سلطه و سرکوب است. پژوهش حاضر به روش نقد و ارزیابی نظری تنظیم شده، به این معنی که از یک چشمانداز فکری خاص به تحلیل یک پدیده اجتماعی میپردازد. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220study of challenges of social problems intervention to help vulnerable groups in supporting NGOsمطالعه چالشهای فراروی سمنهای حمایتی برای مداخله در مسائل اجتماعی و بهبود وضعیت اقشار آسیبپذیر4773494310.30465/scs.2020.4943FAبهنام لطفی خاچکیدکترای جامعهشناسی، بررسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه مازندران0000-0003-2903-9454Journal Article20181224Non governmental organizations (NGOs) as an important part of today world, have impressive role all over the world and also in Iran. Main question of research is that “what are challenges of social problems intervention to help vulnerable groups in supporting non governmental organizations?” <br />Perspective of research is social constructionism which defines social problem as a solvable issue. Main method of research is grounded theory qualitative method with observation and semi-structured profound interview technics for data gathering; 23 interview with NGOs members and observation of 34 social problems oriented NGOs in Tehran province. <br />Based on analytical findings, most fundamental challenge for NGOs intervention to improve vulnerable groups situation is “micro level and individual activities”. What leads to the emergence of such a challenge is, first, the weakness of NGOs in the rooting of social problems. The process of empowerment vulnerable groups in supporting NGOs is often short-term, cross-sectional and one-dimensional, and is not well-used local and native communities participatin. Factors such as longevity, size, geographical scope, field of activity and thematic scope of NGOs, affect their main challenge in intervention. Also, their actions do not eliminate the stereotype of the public about vulnerable groups as guilty and weak persons, and do not make a good event in improving social problems. finally, the result of NGOs activities in this area is not conducive to the social reintegration of vulnerable groups into the society and does not prevent their isolation and ejection. <br /> این تحقیق با رویکرد برساختگرایی به دنبال پاسخ به این پرسش است که سمنهای حمایتی برای مداخله در مسائل اجتماعی و بهبود وضعیت اقشار آسیبپذیر با چه چالشهایی مواجه هستند. روش مورد استفاده نظریه مبنایی و تکنیک جمعآوری دادهها، مصاحبه عمیق نیمهساختیافته با 23 نفر از فعالان سمنها و مشاهده 34 سمن حمایتی است. طبق یافتهها، محوریترین چالش پیش روی سمنها، انجام «اقدامات خُرددامنه و فردگرایانه» است. آنچه منجر به ظهور چنین چالشی میگردد، نخست ضعف سمنها در ریشهیابی مسائل اجتماعی است. فرایند توانمندسازی اقشار آسیبپذیر در سمنهای حمایتی نیز غالباً کوتاهمدت، مقطعی و یکبعدی است و از مشارکت بومیان و مردم محلی بهخوبی استفاده نمیشود. عواملی چون قدمت و طول عمر، اندازه، گستره جغرافیایی، حیطه فعالیت و گستره موضوعی سمنها، بر چالش اصلی آنها در حوزه مداخله اثرگذار است. ایجاد علقه عاطفی بین حامیان و افرد آسیبپذیر نیز در اینجا قابل ذکر است. همچنین اقدامات آنها کلیشه نادرست نسبت به اقشار آسیبدیده به عنوان افرادی متهم، ضعیف و ترحمبرانگیز را از بین نمیبرد و اتفاق بزرگی در حوزه بهبود مسائل اجتماعی رقم نمیزند. در نهایت نتیجه فعالیت سمنها در این حوزه عمدتاً منجر به ادغام اجتماعی مجدد اقشار آسیبپذیر در بدنه جامعه و عدم طرد این اقشار از اجتماع نمیگردد.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220Study of the underlying factors associated with prostitution: a qualitative study A Case Study of Women Referring to D.I.C. Tehran's House of Sunواکاوی عوامل زمینه ای مرتبط با روسپیگری: یک مطالعه کیفی مورد مطالعه زنان مراجعه کننده D.I.C. خانه خورشید تهران7599494610.30465/scs.2020.4946FAمجید موحداستاد جامعه شناسی دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز0000-0003-2004-7271نجمه شهبازیکارشناس ارشد مطالعات زنان دانشگاه شیراززهرا معاوناستادیار بخش گردشگری و هتلداری دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی دانشگاه شیرازJournal Article20181224Contact sex as one of human needs, over the centuries with differently shaped patterns.The aim of this study was to explore the underlying factors and reasons prostitutes.The methodology used to achieve this goal was the Grounded Theory. Twenty-two women who referred to the .D.I.C. House of Tehran Sun. participated in this research. They were selected using purposeful and theoretical sampling. The data were analyzed using deep interviewing method and analyzed using triple coding techniques. . In general, in the process of data analysis, more than 6 concepts, which are: Experience sexual harassment<strong>,</strong> Family disruption, Economic need, addiction, inherent failure, revenge and 3 categories: family factors, social backgrounds and psychological factors.هدف از انجام پژوهش حاضر؛ کشف عوامل زمینه ای و دلایل تن­فروشی است. روش­شناسی مورد استفاده برای نیل به هدف فوق نظریه­ی زمینه­ای بود. تعداد 24 نفر از زنان مراجعه کننده .D.I.C خانه خورشید تهران در پژوهش مشارکت نمودند که با استفاده از روش نمونه­گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمع­آوری و به کمک تکنیک­های سه­گانه کدگذاری تجزیه و تحلیل گردید.به­طور کلی در فرایند تجزیه و تحلیل داده­ها بیش از 6 مفهوم، که عبارت است از: تجربه آزارجنسی، ازهم گسیختگی خانوادگی، نیازاقتصادی، اعتیاد، ناکامی منزلتی، انتقام جویی و 3مقوله: عوامل خانوادگی، زمینه های اجتماعی و عوامل روان شناسی به عنوان عوامل زمینه ای تأثیر گذار کشف گردید.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220Investigating the Relationship between Income and Women's Health (Case study of female staff of Zanjan University)بررسی رابطه درآمد با سلامت زنان (نمونه مورد مطالعه کارکنان زن دانشگاه زنجان)101118494710.30465/scs.2020.4947FAسید حسین میرجلیلیدانشیار اقتصاد ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیمهری عباس زاده گودرزیکارشناسی ارشد علوم اقتصادی ، پژوهشگاه علوم انسانی و ممطالعات فرهنگینرگس مرادخانیاستادیار اقتصاد ، دانشگاه زنجانJournal Article20190518In recent decades, we have witnessed widespread entry of women into the university, into the social arena and their increased demand for entry into the labor market. Since occupation is considered as one of the central categories in the new world and one of the social determinants affecting overall health and women's health in different aspects has the health of the family and ultimately the health of the community, this has led us to To investigate the impact of income on women's general health as the main objective of the study. The statistical population of the study is women (employed) of Zanjan University. For this purpose, 100 female staff of Zanjan University, Weir and Sherborne General Health Questionnaires. In the form of demographic information. The data were analyzed using correlation and multiple regression tests and also the data were analyzed by SPSS software. The information has been used in two ways (library and field) and has been accepted over the period 1976-97. The results show that the income variable has a significant relationship with the general health of women. Using multiple regression, the results show that mental health has a unique and significant role in explaining the increase in earnings of female employees of Zanjan University. Also, physical health cannot explain employee earnings.در دهه های اخیر، با ورود گسترده زنان به دانشگاه، عرصه های اجتماعی و تقاضای مضاعف آنان برای ورود به بازار کار مواجه هستیم. از آنجا که شغل به منزله مقولهای محوری در دنیای جدید و یکی از تعیین کننده های اجتماعی مؤثر بر کلیت سلامت مطرح است و سلامت زنان در ابعاد مختلف، سلامت خانواده و نهایتاً سلامت جامعه را بـه دنبـال دارد، این مهم ما را بر آن داشت تا بررسی تأثیر درآمد بر سلامت عمومی زنان را بـه منزلـه هـدف اصـلی تحقیـق برگزینیم. جامعه آماری تحقیق، زنان (شاغل)دانشگاه زنجان هستند. بدین منظور 100 نفر از کارکنان زن دانشگاه زنجان، پرسشنامههای سلامت عمومی ویر و شربورن<sup><sup>[1]</sup></sup> (Weir and Sherborne). را با فرم اطلاعات جمعیت شناختی، انجام دادهاند. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند و همچنین تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده به کمک نرم افزار spss انجام شده و روش تحقیق در این مقاله، روشی توصیفی-تحلیلی است، جهت گردآوری اطالعات از دو روش (کتابخانه ای ومیدانی)استفاده شده و در محدوده زمانی سال 97-1396صورت پذیرفته است. نتایج نشان میدهد که متغیردرآمد با متغیرسلامت عمومی زنان ارتباط معنیدار دارد. با استفاده از رگرسیون چندگانه نتایج نشان میدهد که سلامت روانی سهم یگانه و معناداری در تبیین افزایش درآمد کارکنان زن دانشگاه زنجان دارد. همچنین سلامت جسمانی نمیتواند درآمد کارکنان را تبیین نماید.پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگیجامعهپژوهی فرهنگی2383-046810420200220Social Sciences and the Question of "Background Assumptionsعلوم اجتماعی و مسئله مفروضات پشت صحنه119133494810.30465/scs.2020.4948FAسیدجواد میریدانشیار جامعه شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20180528In this article, the author has focused upon the question on “Background Assumption” in the context of social sciences. The author is of the opinion that this problematique has been deeply neglected in social sciences and humanities but it is high time to trickle this question. In other words, it is argued that the relation between science and ideology is one of the most complicated cultural relation in the broadest sense of the term “cultural” – and in order to the fathom the problematique in a deeper sense, we need to recast the question of relationship in a different fashion. Of course, it is argued that we need to transcend the dichotomies in a way that it would not hurt our sociological imagination and for this reason, the logic of Geffrey C. Alexander is of great importance and we have tried to conceptualize the problematique in an Alexander fashion. از آن جایی که رابطه علم و ایدئولوژی یکی از پیچیده ترین روابط فرهنگی است، برای رسیدن به این بینش در فهم پدیدارها، نیازمند فهم دقیق تری از این رابطه هستیم. برای گذر از «دوگانهها» نیازمند طرح مسئله «مفروضات پشت صحنه» در نگاه الکساندر هستیم. <em>مفروض </em>به مثابه یک مفهوم خنثی نیست بل دارای لایه های هرمنوتیکی است. به انحاء گوناگون <em>بینش جامعه شناختی </em>محقق را گرفتار می کند. بسیاری <em>تو-در-تو-بودن </em>مفاهیم در بستر تاریخی را بسیار ساده انگارانه مفهومینه می کنند و چنین می پندارند که با کاربردی کردن مفاهیم در بستری دیگر مشکل مفروضات پشت صحنه مرتفع خواهد شد. تاریخیت به مثابه یک امر بسیط قابل فهم نیست. تاریخیت ذیل عالمیت قابل فهم است. این عالمیت تاریخی شده جزیی از آن دغدغه ای است که به آن مفروضات پشت صحنه اطلاق می شود. برخی ممکن است این اشکال را وارد کنند که الکساندر در چنین سیاقی این مفهوم را بکار نبرده است. پاسخ این است که مفروض بودن مفروضات خود مسئله ای متا-تئورتیک است و الکساندر خود نیز از این مسئله غفلت کرده است و منطق را به مثابه امری جهانشمول مفهومینه کرده است که خود ذیل منطق ارسطویی قابل درک است و نباید آن خبط را دوباره تکرار کنیم.