سید حسین حسینی
چکیده
این مقاله به تحلیل نسبت تفکر خلّاق و تفکر نقّاد با مسألۀ تحول علوم انسانی میپردازد و از اینرو پس از اشاره به ویژگیهای اندیشۀ سیستمی، اندیشۀ عمیق، قدرت طبقهبندی، اندیشۀ منضبط، و اندیشۀ خلّاق، یکی از نقاط مشترک نقد و خلاقیّت را در مسألۀ نوآوری دانسته و جریان تحول علوم انسانی را به آن گره میزند. سپس با پذیرش این فرض که تفکر خلّاق ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل نسبت تفکر خلّاق و تفکر نقّاد با مسألۀ تحول علوم انسانی میپردازد و از اینرو پس از اشاره به ویژگیهای اندیشۀ سیستمی، اندیشۀ عمیق، قدرت طبقهبندی، اندیشۀ منضبط، و اندیشۀ خلّاق، یکی از نقاط مشترک نقد و خلاقیّت را در مسألۀ نوآوری دانسته و جریان تحول علوم انسانی را به آن گره میزند. سپس با پذیرش این فرض که تفکر خلّاق مانند تفکر نقّاد، امری ذاتی و غیرآموزشی نیست، از نحوۀ تقدّم و تأخّر این دو پرسش میکند و به مؤلفهها و شاخصههای این دو سنخ تفکر میپردازد.با توجه به مؤلفههای بیستوچهارگانۀ، مقاله مدعی است که میتوان از رویکرد تقدّم تفکر خلّاق بر تفکر نقّاد دفاع کرد چراکه اکثر شاخصههای تفکر نقّاد، در ادامه و تکمیل شاخصههای تفکر خلّاق قرار داشته و از سوی دیگر شاخصههای تفکر خلّاق، از قابلیت تبدیل و تعمیق با ویژگیهای تفکر انتقادی برخوردارند.در نهایت تفکر خلّاق در قلمرو علوم انسانی، مقدمه تفکر انتقادی و آن نیز مقدمه تحول علوم انسانی قلمداد شده است و بر این برنهاد تاکید میشود که روند تدریجی و دَوَرانی این دو بر یکدیگر تأثیر میگذارد. اهمیت نقد فراگیر در حوزۀ علوم انسانی به معنای توجه به فراگیری مؤلفههای بیستوچهارگانۀ تفکر انتقادی در این زمینه است.
علیرضا زادبر؛ جلال درخشه؛ مجتبی مقصودی
چکیده
انجمن ها و احزاب مشروطه خواه گیلان با بسیج عمومی و عزیمت به سمت پایتخت با هدف فتح تهران و حذف استبداد در فرآیند بازگشت مشروطیت نقش اساسی ایفا کردند. از میان احزاب متعدد دو مورد برجستگی دارند: انجمن عباسی، اجتماعیون عامیون. در اوج خفقان سردار افخم حاکم گیلان این احزاب و انجمن ها توانستند با اشتراک منافع و سازمان دهی با دهقانان در رهایی ...
بیشتر
انجمن ها و احزاب مشروطه خواه گیلان با بسیج عمومی و عزیمت به سمت پایتخت با هدف فتح تهران و حذف استبداد در فرآیند بازگشت مشروطیت نقش اساسی ایفا کردند. از میان احزاب متعدد دو مورد برجستگی دارند: انجمن عباسی، اجتماعیون عامیون. در اوج خفقان سردار افخم حاکم گیلان این احزاب و انجمن ها توانستند با اشتراک منافع و سازمان دهی با دهقانان در رهایی از استبداد نقش آفرینی کنند. این مقاله بر آن است تا مدل کنش گری این تشکل ها را مورد بررسی قرار دهد. چهارچوب نظری مقاله، مبتنی بر نظریه بسیج منابع چارلز تیلی است که دو متغیر منافع و سازمان در آن بعنوان ملاک رفتارشناسی مرکزیت دارند. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این سوال است که فرآیند بسیج منابع احزاب در مشروطه گیلان براساس دو متغیر منافع و سازمان چگونه است و چرا نسبت به سایر مناطق پیشتازانه دست به اقدام فعالانه زدند. یافته های این تحقیق با روش تاریخی_تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای حاکی از آن است این احزاب با الگوبرداری از جریانات فکری همسایه شمالی ایران، ایجاد ارتباط با شورش دهقانی گیلان، سازمان دهی و منافع مشترک توانستند مقدمات سقوط نماینده محمدعلی شاه را فراهم و به سمت تهران لشکرکشی کنند.
خیام عباسی
چکیده
موضوع این پژوهش تبیین جامعهشناختی چگونگی شکلگیری فرایند کنش انتخاباتی ایرانیان و رخداد تحریم انتخابات در سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری در پارادایم کیفی (تضادی) و با روش توصیفی – اسنادی است. پرسش پژوهش این است که: «پدیدۀ تحریم مشارکت و مقاومت در برابر آن در انتخابات ریاستجمهوری ایران 1400ه.ش.، در میان تحریمکنندگان ...
بیشتر
موضوع این پژوهش تبیین جامعهشناختی چگونگی شکلگیری فرایند کنش انتخاباتی ایرانیان و رخداد تحریم انتخابات در سیزدهمین دورۀ انتخابات ریاستجمهوری در پارادایم کیفی (تضادی) و با روش توصیفی – اسنادی است. پرسش پژوهش این است که: «پدیدۀ تحریم مشارکت و مقاومت در برابر آن در انتخابات ریاستجمهوری ایران 1400ه.ش.، در میان تحریمکنندگان این انتخابات، چگونه شکل گرفته است؟». فرض اساسیِ پژوهش بر بنیان تکوین هستههای سازماننیافتۀ مقاومت در تقابل با روند هژمونیککردن زندگی جمعی و فردیِ ایرانیان و واکنش آنان برای رهایی از انقیاد استوار شده است. برای مطالعۀ موضوع، از مبانی نظریهای هژمونی گرامشی، مفهوم حکمرانی و تاریخ اعتراضات گسسته و آپارتوس مقاومتِ اقشار پلِبِیَن در دیدگاه فوکو و آپاراتوس ایدئولوژیک دولت در دیدگاه آلتوسر استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که رخداد کنش تحریم انتخابات پس از پایان دورۀ رهبری اول به اینسو شکل گرفته و تا سال 1400ه.ش. به علل و شرایط گوناگونی دچار قبض و بسط شده است. همچنین، حاشیهای و پلِبِیَنی کردن گروههای مختلف اجتماعی توسط نظام سیاسی و توفیق اکثریت رأیدهندگان در تحریم انتخابات، موجبات تکرار تحریم آن، تعمیم یافتن امتناع از مشارکت سیاسی، گسترش و عمیق شدن مقاومت و متکثر شدن قدرت در نظام اجتماعی ایران در آینده را فراهم میآوَرَد
بهمن غلامی؛ یارمحمد قاسمی؛ صدیقه پیری؛ علی فیض اللهی
چکیده
چکیدهمطالعه حاضر برآن است تا با هدف دستیابی به شناخت سوژه سیاه پوشی: رویکردی پدیدارشناسانه به پدیده سیاه پوشی پسران شهر ایلام بپردازد. ضرورت دارد تا پژوهش در قالب پارادایم کیفی انجام پذیرد و روش قالب آن پدیدارشناسی و از روش تحلیل تماتیک در جهت تحلیل داده ها بهره گرفته شود. در جهت دستیابی بهتر به اطلاع رسان ها از نمونه یابی زنجیره ای ...
بیشتر
چکیدهمطالعه حاضر برآن است تا با هدف دستیابی به شناخت سوژه سیاه پوشی: رویکردی پدیدارشناسانه به پدیده سیاه پوشی پسران شهر ایلام بپردازد. ضرورت دارد تا پژوهش در قالب پارادایم کیفی انجام پذیرد و روش قالب آن پدیدارشناسی و از روش تحلیل تماتیک در جهت تحلیل داده ها بهره گرفته شود. در جهت دستیابی بهتر به اطلاع رسان ها از نمونه یابی زنجیره ای و از مصاحبه نیمه ساختمند به عنوان ابزار گرداوری اطلاعات استفاده شده و پس از مصاحبه با 24 نفر بر اساس اصل بسندگی اشباع نظری حاصل شد. یافته ها بیانگر این مسئله است که پسران مورد مطالعه از نظر تیپ شخصیتی اقتدار طلب می باشند، از نظر اجتماعی دچار طرد اجتماعی شده اند، از نظر اعتقادی، دین ستیز و از نظر سیاسی، سلطه ستیزند و همه این موارد نشأت گرفته از نظام تقسیم کار اجتماعی نابهنجار است که سبب گشته افرادی از این دست از رویه کلی حاکم بر جامعه فاصله بگیرند. نتیجه نهایی حاصل از یافته ها این است که سیاه پوشی یک معلول اجتماعی است نه علت. پس، برای مواجهه با آن باید علت را شناخت نه با معلول به مبارزه پرداخت.
محمدسالار کسرایی؛ بهزاد اصغری
چکیده
با پیشرفتهای مادی و فنی عصر صنعتی در قرن هیجدهم میلادی، انسان معاصر برای تبیین موقعیت جدید خود، مفهوم توسعه را شکل داد. این مفهوم ابتدا با دستاوردهای مادی زندگی بشر شناخته میشد و ازاینرو فرایند توسعه توجه چندانی به دستاوردهای علوم انسانی و اجتماعی نداشت. این امر باعث شد الگوهای توسعه در ابتدا وجه کمی بیابد. اما این فرایند در بستر ...
بیشتر
با پیشرفتهای مادی و فنی عصر صنعتی در قرن هیجدهم میلادی، انسان معاصر برای تبیین موقعیت جدید خود، مفهوم توسعه را شکل داد. این مفهوم ابتدا با دستاوردهای مادی زندگی بشر شناخته میشد و ازاینرو فرایند توسعه توجه چندانی به دستاوردهای علوم انسانی و اجتماعی نداشت. این امر باعث شد الگوهای توسعه در ابتدا وجه کمی بیابد. اما این فرایند در بستر تاریخی دچار تغییر شد، زیرا پیامدهای برنامههای رشدمحور و متکی بر آموزههای مدرنیزاسیون و اثرات مخرب اجتماعی، انسانی و زیستمحیطی آنها نقدهای بسیاری را در پی داشت، بنابراین موج تازهای از بازگشت و توجه عمیقتر بر مولفههای انسانی (علوم انسانی) شکل گرفت. نوشتار حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که چه مولفههایی از علوم انسانی در معنای عام آن در شکلگیری نظریههای متاخر توسعه نقش داشته و این مولفهها چگونه به صورتبندی الگوهای نظری توسعه کمک کردهاند. روش مورد استفاده در این پژوهش روش نظریة مبنایی خواهد بود. به این معنا مولفههای تاثیرگذار علوم انسانی در امر توسعه از طریق کدگذاری باز از میان نظریههای و الگوهای توسعه استخراج و با کدگذاری محوری، مقولهبندی و در نهایت با کدگذاری انتخابی به ارائة مدل نظری ارتباط علوم انسانی و مفهوم توسعه منتهی خواهد شد.
مصطفی مهرآیین؛ نرجس زین العابدین؛ امیرهوشنگ حیدری
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تحول گفتمان سیاستگذاری علمی-فناورانه در ایران در دولت های محمود احمدی نژاد و حسن روحانی است. گفتمان های سیاستگذاری علمی_فناورانه در این دولتها حول چه موضوعات، مفاهیم، نشانه ها، مخاطبان، هویت و ... صورت بندی شده اند؟ در این گفتمان ها به طور ویژه در حوزه انتقال فناوری چه موضوعات، مفاهیم، نشانه ها، مخاطبان، هویت ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی تحول گفتمان سیاستگذاری علمی-فناورانه در ایران در دولت های محمود احمدی نژاد و حسن روحانی است. گفتمان های سیاستگذاری علمی_فناورانه در این دولتها حول چه موضوعات، مفاهیم، نشانه ها، مخاطبان، هویت و ... صورت بندی شده اند؟ در این گفتمان ها به طور ویژه در حوزه انتقال فناوری چه موضوعات، مفاهیم، نشانه ها، مخاطبان، هویت و ... صورت بندی شده اند؟ محقق پس از طرح یک مدل نظری ترکیبی، به بررسی دقیق تحولات گفتمانی و بیناگفتمانی در حوزه سیاستگذاری علمی_فناورانه در دوره زمانی مورد نظر پرداخته و میکوشد نشان دهد که بر خلاف تصور معمول فرآیند تحول گفتمان سیاستگذاری علمی_فناورانه یک فرآیند انباشتی و خطی نمی باشد و تحول این گفتمان ها در فرآیندی گسسته، ناپیوسته و غیر انباشتی ممکن شده است. از منظر روششناختی، روش تحلیل گفتمان برای انجام این پژوهش بکارگرفته شده است. در انتها نیز، روایت های علم وفناوری مستخرج شده از دولتهای احمدینژاد و روحانی آورده شده است و نویسنده میکوشد تا توجه سیاستمداران و تحلیلگران را به زاویهِ دیگری برای سیاستگذاری و تصمیم گیری یعنی توجه به روایت ها و فرا راویتها معطوف سازد.
ویدا یاقوتی؛ مجید توسلی؛ علی اشرف نظری
چکیده
ماهیت بازتابی هویت ویژگی رایج و تعیینکنندهای است که منحصر به جهان مدرن میباشد. در قرن بیستم، فرآیند مدرنیزاسیون چنان گسترش یافت که سراسر جهان را دربرگرفت و فرهنگ مدرن از خلال ابرروندهای جهانی شدن در قلمرو هنر و اندیشه تفوق یافت. اما از دیگرسو، هویت مدرن همچنان که بسط می یابد، به شمار کثیری از پاره های پراکنده تجزیه می شود و این ...
بیشتر
ماهیت بازتابی هویت ویژگی رایج و تعیینکنندهای است که منحصر به جهان مدرن میباشد. در قرن بیستم، فرآیند مدرنیزاسیون چنان گسترش یافت که سراسر جهان را دربرگرفت و فرهنگ مدرن از خلال ابرروندهای جهانی شدن در قلمرو هنر و اندیشه تفوق یافت. اما از دیگرسو، هویت مدرن همچنان که بسط می یابد، به شمار کثیری از پاره های پراکنده تجزیه می شود و این فروشکست منشوری به شکل گیری اشکال مختلفی از سوژگی اجتماعی و هویت فرهنگی می انجامد. پرسش کانونی مقاله این است: پدیدة جهانی شدن و تکنولوژی به واسطۀ چه تحولاتی به تقویت سوژگی و تضعیف ساختارهای سنتیِ تولید معنا انجامیده است؟ مقالۀ پیش رو نشان می دهد که چگونه ایران از فردای انقلاب مشروطه تاکنون از رشد ایده ها و اندیشه های نو متأثر بوده است؛ ایده هایی که در پرتو جهانی شدن و گسترش تکنولوژی شبکه های اجتماعی فراگیر شده و با خلق کنشگران جدید هژمونی ساختارهای قدرت و دستگاه های ایدئولوژیک را به چالش کشیده اند. ظهور کنشگران جدید با پیدایش شیوۀ نوینی از کنش اجتماعی همراه بوده است و پژوهش حاضر می کوشد با بهره گیری از چارچوب تحلیل گفتمان این اشکال نوین از کنش را شناسایی و تبیین نماید.