زین العابدین جعفری؛ مجید موحد؛ سید سعید زاهد زاهدانی؛ اسفندیار غفاری نسب
چکیده
این پژوهش با تکیه بر پارادایم واقعگرایی انتقادی، به زمینهها، ساختارها و مکانیسمهای اجتماعی مولّد جراحی زیبایی مردان در تهران و رابطه دیالکتیکی آنها با عاملیت انسانی پرداخته است. روششناسی پژوهش، بر مبنای روش سه مرحلهای توصیف، قیاس و پسکاوی «آمبر فلچر» استوار شده است. بدین منظور از دو دسته داده کمّی استخراج شده از پیمایشهای ...
بیشتر
این پژوهش با تکیه بر پارادایم واقعگرایی انتقادی، به زمینهها، ساختارها و مکانیسمهای اجتماعی مولّد جراحی زیبایی مردان در تهران و رابطه دیالکتیکی آنها با عاملیت انسانی پرداخته است. روششناسی پژوهش، بر مبنای روش سه مرحلهای توصیف، قیاس و پسکاوی «آمبر فلچر» استوار شده است. بدین منظور از دو دسته داده کمّی استخراج شده از پیمایشهای ملّی پیشین و دادههای کیفی بهدستآمده از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختیافته با جراحان زیبایی(10 نفر) و مردانی که خدمات جراحی زیبایی دریافت کردهاند(14 نفر)؛ استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که نارضایتی از تصویر بدنی، افزایش اعتماد بهنفس، تأیید اجتماعی و ارتباطات اجتماعی در زمره انگیزههای درونی مردان برای اقدام به جراحی زیبایی بودهاند. زنان و چهرههای مشهور به عنوان مشوّقهای بیرونی مردان عمل کردهاند. مراکز جراحی محدود، کاهش شکاف بین هزینههای جراحی زیبایی و درآمد طبقات متوسط جامعه، فقدان تنوع در شیوههای پذیرفته شده ابراز هویت، رشد فزاینده شبکههای اجتماعی مجازی، بازار اقتصادی پررونق حوزه جراحی زیبایی و کاهش اهمیت اجتماعی دین، زمینهها و شرایط اجتماعی لازم را برای جراحی زیبایی مردان فراهم کردهاند. ساختارهای اجتماعی و ساز و کارهای علّی بروز و گسترش جراحی زیبایی مردان در تهران نیز عبارت بودند از: درحالگذار بودن جامعه ایران از سنتگرایی به مدرنگرایی، پزشکیشدن حوزه زیبایی، رشد فزاینده ارزشهای مادی، سیاست رهاسازی فضای پزشکی جامعه توسط وزارت بهداشت، رشد خودگرایی و خودمحوری و زوال اعتماد تعمیمیافته.
عبدالرحمن حسنیفر؛ مجید عباس زاده مرزبالی
چکیده
هدف این مقاله بررسی مؤلفههای شکلدهنده هویت ملی ایران در سیر تحول تاریخی میباشد. بهطورکلی کشور ایران دارای یک هویت ملی تاریخی و کهن میباشد که قرنها پیش ایجاد شده و در فراخنای تاریخ توانسته است پایداری، پویایی و موجودیت خویش را حفظ کرده و تداوم بخشد. نکته اساسی در اینجا این است که در این فرایند تاریخی، مؤلفههای ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی مؤلفههای شکلدهنده هویت ملی ایران در سیر تحول تاریخی میباشد. بهطورکلی کشور ایران دارای یک هویت ملی تاریخی و کهن میباشد که قرنها پیش ایجاد شده و در فراخنای تاریخ توانسته است پایداری، پویایی و موجودیت خویش را حفظ کرده و تداوم بخشد. نکته اساسی در اینجا این است که در این فرایند تاریخی، مؤلفههای مهمی در شکلگیری و استمرار این هویت نقش داشتهاند که سرزمین ایران، تاریخ طولانی و کهن، دین و اعتقادات مذهبی(بهویژه اسلام)، میراث سیاسی و حکومت، فرهنگ غنی و پویا، زبان فارسی، اسطورههای ملی-ایرانی و عناصر عدالتخواهی، حقجویی و آزادیخواهی، اصلیترین آنها میباشند.این مؤلفهها جامعه ایرانی را از گذشتههای دور تا امروز، از یک هویت واحد برخوردار ساختهاند. مؤلفههای فوق در طول تاریخ، تحولات خاصی را طی نمودند و بهعنوان سنگبنا و ستونهای مستحکم بنای ایرانی قوام یافته و صلابت خود را بهعنوان مهمترین نشانههای ایرانیبودن در فرایند بحرانهای گوناگون به آزمون گذاشتند و امروزه نیز مهمترین نشانههای ایران و تعریف ایرانیبودن میباشند. مؤلفههای هویت ملی ایران موجب اشتراک و ارتباط ایرانیانِ امروز با نیاکان و همعصرانشان و نیز دلبستگی آنان نسبت به هویت ملیشان میگردند. لازم به ذکر است که در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده شده است.
محمدسالار کسرایی؛ ریتا اصغرپور
چکیده
این مقاله در صدد است به فرآیند شکل گیری و هژمون شدن گفتمان غرب زدگی در ایران بپردازد. در شناسایی سازوکارِ کشمکش ها و منازعات اجتماعی، نظریۀ گفتمان لاکلاو و موف یکی از کارآمدترین روش ها است که به عنوان چارچوب و استراتژی تحقیقِ پیش رو برگزیده شده است. با اتکا به این نظریه، پی می بریم گفتمان غرب زدگی تصویری که از گفتمان غربگرای تجدد خواه ...
بیشتر
این مقاله در صدد است به فرآیند شکل گیری و هژمون شدن گفتمان غرب زدگی در ایران بپردازد. در شناسایی سازوکارِ کشمکش ها و منازعات اجتماعی، نظریۀ گفتمان لاکلاو و موف یکی از کارآمدترین روش ها است که به عنوان چارچوب و استراتژی تحقیقِ پیش رو برگزیده شده است. با اتکا به این نظریه، پی می بریم گفتمان غرب زدگی تصویری که از گفتمان غربگرای تجدد خواه و مدرنیزاسیون ارائه می دهد، تصویری از شکاف ها و انشقاق های فزایندۀ هویتی سوژه هاست که طی سلطۀ پارادایمِ صنعتیِ غرب و وابستگی اقتصادی- سیاسی شکل گرفته است. پس از ارائه چنین تصویری و با استفاده از زمینه هایی که در ایجاد تزلزل و بی قراری در گفتمان حاکمیت به وجود می آورد، با بهره گیری از دال«اصالت و هویت»، به طرد و حاشیه رانی دال های گفتمان غرب گرای حاکمیت پرداخته و با غیریت سازی از غرب، شرایط لازم را برای ساختار شکنیِ همه جانبۀ گفتمانِ رقیب و هژمون شدن خود فراهم می کند.
اسلام قاسم زاده اجیرلو؛ سید رضا معینی؛ روزا کرم پور
چکیده
ویران کاری (وندالیسم) یا تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی، یکی از آسیب های اجتماعی است که همواره خسارات هنگفتی بر جامعه و به ویژه بر مدارس وارد می سازد. در همین راستا؛ در پژوهش حاضر، تجارب زیسته مربیان و دانش آموزان دبیرستان های شهر پارس آباد از ویران کاری، با رویکردی جامعه شناختی مورد بررسی قرارگرفت و به روش ...
بیشتر
ویران کاری (وندالیسم) یا تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی، یکی از آسیب های اجتماعی است که همواره خسارات هنگفتی بر جامعه و به ویژه بر مدارس وارد می سازد. در همین راستا؛ در پژوهش حاضر، تجارب زیسته مربیان و دانش آموزان دبیرستان های شهر پارس آباد از ویران کاری، با رویکردی جامعه شناختی مورد بررسی قرارگرفت و به روش کیفی و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه؛ مربیان و دانش آموزان دبیرستان های شهر پارس آباد از توابع استان اردبیل بود که از این میان 56 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. این افراد ابتدا به روش نمونه گیری هدفمند و درادامه به روش گلوله برفی برای گروه های کانونی مربیان و دانش آموزان تا اشباع اطلاعات، برگزیده شدند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که از دید گروه های کانونی؛ ویران کاری به دو شکل فیزیکی (سخت) و غیر فیزیکی (نرم) در دبیرستان های شهر پارس آباد دیده می شود. همچنین؛ اصلی ترین عوامل آن از دید گروه های کانونی به ترتیب اهمیت عبارتند از: احساس اجحاف و تبعیض، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، پیوند افتراقی، میزان جامعه پذیری و عوامل فردی.
سید آیت الله میرزایی؛ معصومه عیدی
چکیده
در این مقاله رابطه ناسیونالیسم (باستانی، مدنی و مذهبی) با متغیرهای قومیت و قومگرایی در میان گروههای قومی (تات، ترک، ترکمن، فارس و کرد) ساکن در شهر بجنورد مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام پیمایش و توزیع پرسشنامه نمونه ای به حجم پانصد نفر به شیوه نامتناسب از میان مردان و زنان هیجده سال به بالای ساکن شهر بجنورد انتخاب شد. نتایج ...
بیشتر
در این مقاله رابطه ناسیونالیسم (باستانی، مدنی و مذهبی) با متغیرهای قومیت و قومگرایی در میان گروههای قومی (تات، ترک، ترکمن، فارس و کرد) ساکن در شهر بجنورد مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام پیمایش و توزیع پرسشنامه نمونه ای به حجم پانصد نفر به شیوه نامتناسب از میان مردان و زنان هیجده سال به بالای ساکن شهر بجنورد انتخاب شد. نتایج نشان داد؛ از میان متغیرهای مورد آزمون تنها دو متغیر مذهب و فاصله نسلی با ناسیونالیسم باستانی رابطه معنادار دارد و سایر متغیرها رابطه معناداری ندارند. همچنین از میان متغیرهای مورد آزمون فقط رابطه میان دو متغیر فاصله نسلی و سطح تحصیلات با ناسیونالیسم مذهبی معنادار است. ناسیونالیسم مدنی با هیچ کدام از متغیرهای مورد آزمون رابطه معناداری ندارد. رابطه بین قومیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، سطح تحصیلات و جنس نیز معنادار بود و سایر متغیرهای مورد نظر رابطه معناداری با قومگرایی نداشتند. در پایان می توان گفت گرایش به ناسیونالیسم مدنی اولویت اول و غالب مردم شهر بجنورد است و سپس ناسیونالیسم باستانی و ناسیونالیسم مذهبی در اولویتهای بعدی آنها قرار دارند. همچنین رابطه ضعیف و مثبتی بین قومگرایی و گرایشهای سهگانه ناسیونالیسم ایرانی وجود دارد.
بهاره نصیری
چکیده
ارتقاء سطح سواد رسانهای در جامعه ایرانی به ویژه برای والدین در جهت آگاهسازی فرزندانشان در استفاده از فضای سایبر، یک نیاز و ضرورت برای فرهنگ، سیاست و امنیت ملی ما محسوب میشود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با توجه به ماهیت دادهها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل والدین ساکن در شهر تهران که دارای فرزندان بین سنین ...
بیشتر
ارتقاء سطح سواد رسانهای در جامعه ایرانی به ویژه برای والدین در جهت آگاهسازی فرزندانشان در استفاده از فضای سایبر، یک نیاز و ضرورت برای فرهنگ، سیاست و امنیت ملی ما محسوب میشود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با توجه به ماهیت دادهها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل والدین ساکن در شهر تهران که دارای فرزندان بین سنین 6 تا 18 سال بودند که نمونهای 384 نفری به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و از ابزار پرسشنامه (محقق ساخته) استفاده شده و ابزار پایایی با روش آلفای کرونباخ بدست آمد. آموزش در 5 مؤلفه، ارتباط مؤثر و جامعهپذیری رسانهای هرکدام در سه بعد مورد بررسی قرار گفت که به طور کلی میانگین بعد آموزش و جامعهپذیری رسانهای از دیدگاه نمونه پژوهش در سطح خوب و بعد ارتباط مؤثر در بیش از حد متوسط قرار دارد. یافتهها نشان داد که بیشتر والدین تهرانی مطالعه شده زن، شاغل و دارای مدرک لیسانس و بالاتر بوده و هم چنین نتایج آموزش بر ارتباط مؤثر و جامعهپذیری رسانهای تأثیر گذاشته و این بعد منجر به والدگری رسانهای (Media Parenting) در میان والدین تهرانی شده است.